«حصار و سگ‌های پدرم»، تلاش برای رهایی از ظلم

چند سال قبل مشهورترین رمان شیرزاد حسن، نویسندۀ پرآوازۀ کرد، با ترجمۀ مریوان حلبچه‌ای در ایران منتشر شد. استقبال خوبی از کتاب شد، اما از چاپ سوم به بعد اجازه انتشار نیافت تا تابستان سال 95 که ترجمۀ جدیدی به همت رضا کریم مجاور به پیشخان کتاب ایران آمده است.

رمان کوتاه حصار و سگ های پدرم را به قولی آبروی ادبیات کردستان می‌دانند . شیرزاد حسن ادبیات را ابزار رهایی می‌داند. این را از متن نوشته‌های پرصلابتش می‌توان فهمید. روایت او صدای فریاد است، فریاد جامعه‌های بستۀ اسیر سنت‌های غلط. او که از پدری تندخو زاده شده، همواره (از جمله در این رمان) در پی نمایش پدرسالاری و ستم‌های اعمال شده علیه زنان است، تا حدی که می‌توان او را در جرگۀ فمینیست‌های مرد جای داد.

داستان حصار و سگ‌های پدرم ماجرای تلاش انسان برای رهایی از ظلم است، اما نویسنده به ما هشدار می‌دهد که این رهایی در جوامع بسته‌ای همچون جامعۀ او ممکن است عواقبی در پی داشته باشد. او با خلق فضایی غریب ما را در تنهایی انسانی شریک مب‌کند که سعی دارد نظم موجود را برهم بزند. او قهرمانی است که در عین حال ضدقهرمان جامعه‌اش هم است. هم طرد می‌شود و هم دوست داشته می‌شود. او پسری است که پدر مستبدش را به قتل می‌رساند تا پیام‌آور آزادی باشد. شخصیت پدر مستبد، با خلق‌و‌خویی سادیستی، نماد نظم حاکم است، نظمی که وجود دارد و در پیکری انسانی جان می‌گیرد، نظمی که با از بین رفتن پیکر انسانی همچنان خودش را حفظ می‌کند، نظمی که چنان در ساکنان حصار رخنه کرده که با از بین رفتن نمادش نیز پابرجا می‌ماند.

حصار و سگ های پدرم با وجود قساوتش در بازنمایی جامعه‌ای بسته، در همراه کردن خواننده با خویش موفق است. نثر کتاب جذاب و پر از فریاد است. فضای کتاب فضایی آمیخته با وهم و خشونت است؛ خشونت پیدا و پنهان. فضای رعب‌آور حصار یادآور فضای جوامع دیکتاتوری است و پدر نماد یک دیکتاتور خونخوار. پسر قهرمان و ضمناً ضد قهرمانی است که به ندای درونش و خواست خواهران و مادران و برادرانش برای آزادی جامۀ عمل می‌پوشاند، اما آزادی به دست آمده آزادی‌ای نیست که او انتظارش را می‌کشید. سگ‌های پدر به مثابۀ نگاهبانان وفادار نظم موجود، دست از سر او بر نمی‌دارند.

نویسنده در این کتاب دیدگاه فرویدی دارد، اما به قول مترجم کتاب «فرویدیسم او از نوع شرقی است که از عشقی ناب و به دور از هرگونه خیانت سرچشمه می گیرد». میل جنسی به عنوان نمودی از آزادی مطرح می‌شود که فعلش حتی در حالت مشروع نیز برای ساکنان حصار ممنوع است و مایۀ سرافکندگی پدر. با وجود اشارات جنسی فراوان در کتاب، نباید آن را با این دید سطحی خواند و مضمون‌های مورد نظر نویسنده در پس این اشارات را نادیده گرفت.