این کتاب نسخة اصلاحشدهای است از کتاب دفاع لوژین که نخستین بار در سال ۱۹۳۰ به زبان روسی چاپ و منتشر شد (اما البته نه در اتحاد شوروی).
نابوکوف، پیش از آنکه نوشتن به زبان انگلیسی را آغاز کند و بهصورت یکی از بزرگترین استادان امروزی این زبان درآید، همیشه برای خوانندگان مهاجر روسی مینوشت. این رمان اثر نمونهای است از آنچه بهاصطلاح فلسفة یأسآمیز او شناخته شده است. به گفتة پی. ان. فربنک «خودرأی بودن، با همة امتیازات جادویی و وحشتناکش، سرانجام به ابتذال میانجامد». قهرمان کتابْ شطرنجباز تراز اولی است که میتواند در زندگی دو شیوة متفاوت در پیش گیرد؛ یکی شیوة معماگونة جفتوجور کردن تکههای کوچک و بیشکلی از جهان و در نتیجه ساختن الگویی ازپیشمقدرشده و آن دیگری شیوة بازی شطرنج که نوعی سرگرمی مبتذل با فوتوفنها و حیلههای مبارزهای محدود و بسته است. انتخاب شیوة معماگونه انتخابی است معقولانه و کاری که همگان میکنند، اما گرایش وسوسهآمیز او نسبت به بازی شطرنج همانقدر بیمارگونه است که وسوسهها و شیفتکیهای هامبرت هامبرت به آن دختر جوانِ رمان لولیتا (رمانی که نسبت به این رمان در سطح پایینتری قرار دارد). حال که ابتذال را نمیپذیری– همانگونه که بسیاری از قهرمانان نابوکوف نمیپذیرند– باید که تاوان خودرأی بودن را هم بدهی. وقتی که لوژین به علت ناراحتی اعصاب فلج میشود، امیدی به بهبودی او نیست، زیرا تن دادن به وسوسههایی که خود موجب فلج شدن او شدهاند، جز این حاصلی به بار نمیآورد. از اینرو خود را از پنجرهای به بیرون پرتاب میکند و در حال سقوط شکل صفحة شطرنج را در نمای شبکة پنجرههای ساختمان روبهرو میبیند و راه «ابدیتی را که از راه لطف و بهناگزیر در برابر او گسترده است» در پیش میگیرد.
سبک این رمان سبکی موجز و کنایی است و دامنة دانش و معلومات نهفته در آن بسیار گسترده. لولیتا به علت موضوع گیرایش رمانی پرفروش شد؛ موضوع پایداری در ادامة عشقی بیسرانجام که خوانندگان بیقرار با دیدی حسرتبار مجذوب آن میشوند و درنتیجه لطف و زیبایی و پیچیدگی نوشته را پاک از یاد میبرند. رمان دفاع، که با بیاعتنایی منتقدان مواجه شده است، رمانی است بیشتر فلسفی و نمونهوار از استعداد ژرف نابوکوف.
منبع: کتاب 99 رمان برگزیده معاصر نوشتۀ آنتونی برجس، ترجمۀ صفدر تقیزاده، نشر نو 1369