کتاب ویراستار خرابکار اثری است مفید و آموزنده حاوی نکتهها و توصیههایی برای ویراستاران کمتجربه و حرفهای و همینطور نویسندگان، مترجمان، سرویراستاران و ناشران. نویسندۀ کتاب خود از ویراستاران ارشد انتشارات دانشگاه شیکاگو و همینطور مسئول بخش پرسشوپاسخ شیوهنامۀ برخط شیکاگو (از معتبرترین شیوهنامههای ویرایش و نگارش در جهان) است. به همین سبب، نویسنده هم با بسیاری از جزئیات ویرایش و تولید کتاب آشناست هم با بسیاری از دغدغههای ویراستاران کمتجربه. گروه دوم مدام سؤالهای خود را در سایت مربوط مطرح میکنند و نویسنده (گویا در مشورت با همکارانش) برای آنها پاسخی مییابد.
اگر سؤالهایی مثل سؤالهای زیر برایتان پیش آمده باشد، پاسخشان را کمابیش در این کتاب خواهید یافت:
- چگونه میتوان در مقام ویراستار با نویسنده رابطهای معقول داشت، بهنحوی که همۀ طرفین درگیر در انتشار کتاب راضی باشند؟
- آیا میتوان گاهی از شیوهنامۀ ناشر عدول کرد؟ اگر بله، در چه شرایطی؟
- حد ویرایش کجاست؟ به عبارت بهتر، کجا باید بپذیریم کتاب آمادۀ چاپ شده است؟
- در ویرایش الکترونیکی، چه ترفندهایی وجود دارد که میتوان بهکمکشان کتاب را بهتر و سریعتر ویرایش کرد؟
- آیا میتوانیم ویرایش اثری را بپذیریم که از موضوعش سررشته نداریم؟ اگر بله، در چه شرایطی؟
- چگونه میتوانیم تخمین بزنیم ویرایش کتابی که به ما سپردهاند چقدر وقت میگیرد؟
- چطور میتوانیم مترجم یا نویسندهای بدقلق را راضی کنیم تن به اصلاحات موردنظر ما (ویراستاران) بدهد؟
- در برخورد با کارهای مکانیکی و ملالآور (مثل تبدیل همۀ تاریخهای موجود در متن از قمری به شمسی) چهکار میتوانیم بکنیم؟
- ویراستار مستقل باشیم یا ویراستار مقیمِ سازمان؟ هرکدام چه مزیتهایی دارند؟
- چگونه میتوانیم در مقام ویراستار مقیم سازمان کارها را اولویتبندی کنیم و بهموقع به هرکدام برسیم؟
- آیا وسواسها و منزهطلبی ما میتواند منجر شود به تولید کتابی بینقص؟ آیا اساساً کتاب بینقص وجود دارد؟
و سؤالات دیگری از این دست، که نویسنده با زبانی طنزآمیز و شیرین و روان به آنها پاسخ میدهد.
به این ترتیب، در این کتاب صحبت از انواع ویرایش، تجویزهای زبانی و نگارشی، غلطهای املایی یا دستوری، جزئیات ویرایش صوری، شیوههای کتابنامهنویسی و مطالبی از این دست نمیشود. کتاب متمرکز است بر اخلاقیات ویرایش و همینطور توصیههای حرفهای به پدیدآورندگان کتاب (که میشود اسمشان را توصیههای «سازمانی» گذاشت) برای اینکه اثر به بهترین نحو ممکن به دست خواننده برسد، و همۀ طرفین ماجرا از روند و نتیجۀ کار راضی باشند. ویراستار با عمل کردن به این توصیهها میتواند نقش خود را در تولید کتاب سودمندتر سازد و بهرهوریاش را بهبود بخشد. نیز کموبیش از دردسرها و مصائب کار ویرایش دور بماند.
خوشبختانه این کتاب برای ویراستاران ایرانی هم مفید است، بهرغم اینکه منشأ ایدههای نویسندۀ آن صنعت نشر امریکاست. در میان توصیههای نویسنده، به نظرم چند نکته برای پدیدآورندگان ایرانی کاربردیترند. در ادامۀ این مطلب میخواهم به این نکتهها بپردازم:
- ویرایش الکترونیکی کار ترسناکی نیست. ناشران و پدیدآورندگان قدیمیتر در ایران اغلب اصرار دارند ویراستار روی کاغذ ویرایش کند تا ردّ ویرایش برجا بماند. بعضی از سرویراستاران هم حوصلۀ ور رفتن با امکانات ردگیری تغییرات در نرمافزار وُرد (یا اصولاً هر ابزار مدرنی مثل این) را ندارند و بهشیوۀ قدما متن را فقط روی کاغذ میخواهند. اما در کتاب ویراستار خرابکار میبینیم ناشری با اعتبار و عظمتِ انتشارات دانشگاه شیکاگو به ویرایش الکترونیکی تن داده و اسیر خرافههای مرسوم نشده است که ویرایش کامپیوتری لزوماً کیفیت پایینتری دارد تا ویرایش کاغذی. نویسندۀ کتاب اشاره میکند که در موارد بسیاری مؤلف نسخۀ ویراستۀ اثرش را پشت کامپیوتر میخواند و، براساس امکان ردگیری تغییرات، میداند کدام قسمتها عوض شدهاند. البته توصیۀ خاصی در مورد هیچکدام از این شیوهها (الکترونیکی یا کاغذی) ندارد، اما استفاده از امکانات تازه را به رسمیت میشناسد و خودش هم به همین شیوۀ نو ویرایش میکند.
- متن در نهایت مال کیست؟ این کتاب توصیه میکند به برقراری نوعی رابطۀ محترمانه و دموکراتیک بین نویسنده (یا مترجم)، ویراستار و ناشر. نویسنده صاحبِ اثر است، اما یقیناً کارش بیایراد نیست و ویراستار میتواند کیفیت کار را بهبود بدهد. ویراستار ممکن است متن را بسیار تغییر دهد، ولی نویسنده شاید با بعضی از تغییرات موافق نباشد. کتاب توصیه میکند ویراستار و نویسنده با هم مذاکره کنند و ویراستار دلایلش را شرح بدهد (مثلاً در حاشیۀ کتاب مختصراً استدلال کند). اگر نویسنده قانع نشد، در ردّ دلایل ویراستار دلیلی اقامه کند، یا پیشنهادی بهتر از پیشنهاد او بدهد. در همۀ مراحل، بهتر است نویسنده و ویراستار از قدرتنمایی، لجاجت و دیکتاتورمآبی بپرهیزند و نخواهند تحت هر شرایطی حرف خود را به کرسی بنشانند. نیز راحتترین راهْ انگ زدن به طرف مقابل است، که در کار نشر ایران زیاد به آن برمیخوریم: نویسنده یا ویراستار به دیگری میگوید: خام، بیسواد، متوهم، خودخواه، متعصب، لجوج، و… کتاب میگوید این تنشها مشکلی را حل نمیکنند، و در نهایت بر کیفیت محصول نهایی اثر منفی میگذارند. آنچه در این رهنمودها جالبتوجه است آن است که همۀ دستاندرکاران تولید کتاب حقوقی دارند، و باید آنها را به رسمیت شناخت. سرویراستار نشر (که نمایندۀ ناشر است، و گاهی در ایران نمایندۀ تامالاختیار او) نمیتواند بدون جلب رضایت نویسنده یا مترجمْ کتاب را به هر شکلی که دلش میخواهد دربیاورد و در کوچکترین جزئیات دخالت کند؛ ویراستار نمیتواند به خود اجازه بدهد متن را بازنویسی کند و سلیقه و پسند مؤلف را نادیده بگیرد؛ و مؤلف نمیتواند به اشتباهات مبرهن کتابش بیاعتنا بماند و اعتبار ناشر را خدشهدار سازد. آنچه کتاب به آن توصیه میکند برقراری رابطهای معقول بین این سه رکن است، چیزی که در ایران کمتر به آن برمیخوریم: مؤلفان در محافل خصوصی یا در عرصۀ عمومی از ویراستارِ کار شکایت میکنند؛ ویراستاران از لجاجت مؤلفان و مترجمان در پذیرفتن خطاها گله دارند؛ و ناشران در جریان این تنشها گاهی صورتمسئله را پاک میکنند و کتاب را بدون ویرایش یا با حداقلِ ویرایش به چاپخانه میفرستند.
- تولید کتاب خوب به نیروهای کارآمد نیاز دارد. نویسنده بر آن است که در کار تولید کتاب چندین نفر دخیلاند و نمیتوان همۀ مسئولیتها را بر گردن یک یا دو نفر انداخت. این رویه عموماً در ایران چندان جدی گرفته نمیشود. ناشران ایرانی عموماً وظیفۀ مقابلۀ متن ترجمهشده با اصل، ویرایش زبانی، ویرایش صوری، نمایهسازی، نمونهخوانی و… را بر عهدۀ یک یا دو نفر میگذارند و در مقابل حقالزحمۀ اندکی میپردازند. درعینحال، در کتاب ویراستار خرابکار به عنوانهای شغلی متعددی اشاره میشود، از جمله: ویراستار تکوینی، ویراستار محتوایی، ویراستار سفارشدهنده، راستیآزما و… البته بدیهی است ناشران ایرانی از نظر وسعت کار و امکانات مالی از ناشران امریکایی بسیار ضعیفترند، اما نه آنقدر ضعیف که بخواهند در کار تولید کتاب اینقدر کم بگذارند.
در پایان مطلب، بد نیست اشارهای بکنیم به کمبودهای نسخۀ فارسی کتاب. بهرغم اینکه ترجمۀ کتابْ خوب و روان و قابلاستفاده است، اشکالات صوری در آن نسبتاً فراوان به چشم میخورد. این اشکالات آنقدر حاد نیستند که در خواندن اختلال ایجاد کنند، اما وجودشان در کتابی با موضوع ویرایش قدری «طعنهآمیز» است. اشاره به تکتک این اشکالات از حوصلۀ این یادداشت و خوانندگان خارج است و فقط به ذکر نمونههایی بسنده میکنم: املای واژۀ «اعتمادبهنفس» دستکم به سه صورت آمده است: «اعتمادبهنفس»، «اعتماد بهنفس» و «اعتماد به نفس»؛ در ابتدای صفحۀ ۶۲، پرانتزی بسته شده که پیشتر اصلاً باز نشده است؛ در صفحۀ ۱۴۰ پانوشتی درج شده که بهاحتمال فراوان نوشتۀ مترجم است، اما امضای او را ندارد؛ عبارت «پاسخ سؤال وارده» در انتهای هر فصل گاهی با حروف ضخیم آمده و گاهی با حروف نازک؛ در فیپای کتاب نام ویراستار «الهه عینبخش» است، اما در صفحۀ شناسنامه (و همینطور یادداشت مترجم) ویراستار «مجید ملکان» معرفی شده است؛ در حالتِ «گیومه در گیومه» یکدستی رعایت نشده است و گاهی از گیومههای فارسی استفاده شده و گاهی هم از گیومههای لاتین؛ در مواردی نام کتابها در پانوشت ایتالیک یا ایرانیک نشدهاند؛ عنوان فرعی کتاب در فیپا این است: «چگونه با خودمان، نویسنده و همکاران خوب تا کنیم»، اما روی جلد و صفحۀ شناسنامه این زیرعنوان درج شده است: «چگونه با نویسندگان، همکاران و خودتان خوب تا کنید»؛ مشخصات کتابشناختی مأخذ مترجم در ترجمه در جایی از نسخۀ فارسی درج نشده است؛ با «به»ی قیدساز دو گونه برخورد شده است: گاهی با نیمفاصله به جزء بعد چسبیده و گاهی با یک فاصله از آن آمده است ــ و نیز: بهتر بود معادل انگلیسی بعضی از اصطلاحات (مانند ویراِیش تکوینی، ویرایش محتوایی و…) در پانوشت یا در واژهنامۀ انتهای کتاب میآمد.
اما میتوان به توصیۀ خانم کرول فیشر سَلِر عمل کرد و از خیر این ایرادهای صوری گذشت و از محتوای کتاب و ترجمۀ خوبش استفاده کرد.